نماز
امام باقر علیه السلام فرمود: کسی که امام حسین علیه السلام را در حال نماز دیده است برای من نقل نمود که: «ایشان در یک جامه نماز میگزارد و امام حسین علیه السلام برای او نقل نموده که: پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را دیده است که در یک لباس نماز میخواند.»[4]
5/4 صله رحم
حسن بن جهم از امام رضا علیه السلام روایت کرده که از آن حضرت علیه السلام شنیدم که میفرمود: «امام حسین علیه السلام فرمود: هر که دوست دارد اجل او به تأخیر بیفتد و عمری دراز یابد و روزیش فزونی گیرد باید صلهی رحم انجام دهد.»[5]
6/4 روزه
1/6/4 فواید روزه
در روایتی آمده «از امام حسین علیه السلام سؤال شد: چرا خدای سبحان روزه را بر بندگان خود واجب فرمود؟ فرمود: تا ثروتمندان درد گرسنگی را بچشند پس اضافهی دارایی خویش را بر درماندگان صرف کنند.»[6]
2/6/4 افطار پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)
در روایتی دیگر از امام حسین علیه السلام نیز چنین آمده است: «هرگاه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) روزهدار بود افطار خود را با خرما شروع میکرد.»[7]
7/4 حج
1/7/4 طواف وسعی
از شخصی به نام طرمّاح نقل شده که «از حسین بن علی علیه السلام شنیدم که میفرمود: در طواف خانه خدا همراه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بودیم که باران بر ما بارید رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) رو به ما کرد و فرمود: عملهای خود را از سر گیرید؛ زیرا گناهان گذشته ما بخشوده شد.»[8]
از شخصی به نام عبدالرحمن بن اصبهانی نیز روایت شده که میگفت: «حسین بن علی علیه السلام حجّ و عمره را با هم به جا آورد؛ برای عمره خود طواف خانهی خدا و سعی بین صفا و مروه را انجام داد؛ سپس ساعتی در حجر اسماعیل نشست آنگاه برخاست و برای حجّ خود هفت دور طواف و هفت دور سعی میان صفا و مروه انجام داد سپس فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) اینگونه عمل میکرد.»[9]
2/7/4 حکم قطع طواف
برخی از منابع از حبیب بن مظاهر نقل کردهاند که: «طواف واجب خود را شروع کردم یک دور از آن را انجام داده بودم که ناگاه کسی به بینیام خورد و خون از آن جاری شد؛ من از طواف خارج شدم و بینیام را آب کشیدم سپس برگشتم و طواف را از سرگرفتم. جریان را برای امام حسین علیه السلام نقل نمودم فرمود: اشتباه کردی [که آن را از سر گرفتهای] بهتر بود بعد از بازگشت طوافت را ادامه میدادی سپس ادامه داده فرمود: [در عین حال] چیزی از کفّاره و ....] بر تو واجب نیست.»[10]
3/7/4 رمی جمرات
نقل شده که ابنعباس از امام حسین علیه السلام پرسید: ای اباعبدالله علیه السلام [فلسفه و] مقصود از سنگریزههایی که به جمرات افکنده میشوند چیست؟ زیرا ما (مسلمانان) دیر زمانی است که پیوسته آنها را به جمرات میافکنیم. امام علیه السلام فرمود: «هیچ جمرهای نیست، مگر آنکه در زیر آن فرشتهای و شیطانی نهفته است؛ پس هرگاه مؤمنی رمی کند فرشته آن را میگیرد و به آسمان بالا میبرد و هرگاه کافری رمی کند شیطان به او میگوید: به نشیمنگاه خود افکندی.»[11]
4/7/4 تلبیه
از عکرمه روایت شده که میگفت: «در خدمت امام حسین علیه السلام از مشعرالحرام رهسپار [سرزمین منی] شدیم از حضرت علیه السلام میشنیدم که پیوسته تلبیه میفرمود تا [اینکه در سرزمین منی] رمی جمره عقبه نمود؛ در این باره از ایشان پرسیدم فرمود: به همراه پدرم [علی بن ابیطالب علیه السلام] از مشعرالحرام رهسپار گشتیم پیوسته از او شنیدم که تلبیه میفرمود تا [در سرزمین منی] رمی جمره عقبه نمود؛ من نیز در این باره از ایشان پرسیدم فرمود: من همراه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) [از مشعرالحرام] رهسپار گشتیم پس پیوسته میشنیدم که تلبیه میفرمود تا اینکه [در سرزمین منی] رمی جمره عقبه نمود.»[12]
8/4 جهاد
در روایتی آمده که «از امام حسین علیه السلام سؤال شد: آیا جهاد مستحب است یا واجب؟ فرمود: جهاد بر چهار گونه است: دو گونه آن واجب است و سومی مستحبّی است که جز با واجب بر پا نمیشود و چهارمی مستحب است.
امّا یکی از آن دو جهاد واجب، جهاد شخص است با نفس [امّاره] خود، تا آن را از معصیتهای خداوند باز دارد و این بزرگترین جهادهاست؛ و مجاهده با آن کفّاری که هم مرز شما [اهل اسلام] هستند [چه به صورت دفاعی و یا در صورت فراهم بودن شرایط به صورت ابتدائی دومین جهاد] واجب است و امّا آن جهاد مستحبی که جز با واجب به پا نمیشود مجاهده با دشمنان میباشد که بر همهی امّت واجب است؛ اگر همگی آن را ترک کنند عذاب به آنها میرسد و این عذاب عمومی همه را [از خوب و بد] فرا میگیرد [بنابراین نباید ترک شود] و گرنه این جهاد بر امام [بی امّت] مستحب خواهد بود [نه واجب] و حدّ این نوع جهاد آن است که امام علیه السلام همراه امّت خود به سراغ دشمنان برود و با آنان جهاد کند. و اما آن جهادی که بر همه مستحب است، تلاشی است که کسی برای به پاداشتن روشی عادلانه و نیکو و به پاداشتن سنّتی حسنه در جامعه و یا رشد و باروری و احیاء آن انجام دهد؛ پس کار و تلاش در این راه از بهترین اعمال است زیرا آن، احیای سنّت [نبوی] است.» رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هر که سنت حسنهای را پدید آورد هم خود به پاداش آن میرسد و هم از پاداش تمام کسانی را که تا روز قیامت به آن عمل میکنند بیآنکه از پاداشهای آنان چیزی کاسته شود بهرهمند میشود.»[13]
9/4 دعا
1/9/4 نیایش حضرت علیه السلام کنار کعبه
در برخی از منابع نقل شده که امام حسین علیه السلام در رکن حجر الأسود دامن کعبه را گرفته بود و با خداوند به مناجات برخاسته عرض میکرد: «ای معبود من به حقّ من که نعمتم بخشیدی و سپاسگزارم نیافتی و مبتلایم نمودی و شکیبایم ندیدی پس تو ای مهربان نه با ناسپاسی من نعمت خود را گرفتی و نه با ناشکیباییام سختی و بلای خود را پیوسته داشتی؛ آری ای محبوب دل من؛ از کریم جز بزرگواری و کرم بر نیاید.»[14]
2/9/4 دعای امام حسین علیه السلام در مسجد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)
از فردی به نام شریح نقل شده که میگفت «در مدینه وارد مسجد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) شدم پس حسین بن علی علیه السلام را در سجده دیدم که گونه خود را به خاک گذاشته میگفت: «سرور من؛ آقای من؛ آیا اعضای مرا برای گرزهای آهنین دوزخ آفریدهای؟ آیا احشاء مرا برای نوشیدن مایع گداخته دوزخ آفریدهای؟ معبودا اگر مرا به گناهانم مؤاخذه فرمایی تو را به بزرگواریت بازخواست خواهم نمود و اگر مرا به همراه گنهکاران محبوس داری از محبّتی که به تو دارم آنان را آگاه خواهم ساخت؛ سرور من فرمانبرداری بندگان تو را سودی نبخشد و نافرمانی من تو را زیانی نرساند؛ پس آن را که به تو سودی نرساند به من عطا فرما و آن را که به تو زیانی نزند بر من ببخشای به راستی که تو رحم کنندهترین رحم کنندگانی.»[15]
3/9/4 نیایش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)
امام سجاد علیه السلام حدیثی از امام حسین علیه السلام نقل کردهاند که فرمود: «در هنگام تضّرع به درگاه خداوند عادت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بر این بود که دو دست مبارک خود را به همانگونه که بینوای درمانده با دلی شکسته و خضوع [تمام] طعام میطلبد بالا میبرد و دعا میفرمود.»[16]
4/9/4 در زیارت اهل قبور
از امام حسین علیه السلام نقل شده که فرمود: «هر کس به قبرستان وارد شود و بگوید: خدایا، ای پروردگار این ارواح فانی شده و اجساد تباه گشته و استخوانهای پوسیدهای که با ایمان به تو از دنیا رفتهاند، اکنون از جانب خود نسیم و بوی خوش راحتی و از جانب من تحیّت و سلام بر آنان فرود آور. خداوند به شمار همهی خلایق از آدم تا قیام قیامت حسنات برای او بنویسید.»[17]
10/4 امر به معروف
شیخ طوسی با سند خود نقل کرده که امام حسین علیه السلام فرمود: «برای چشم با ایمان حلال نیست که ببیند خدا معصیت میشود و او دگر سو را بنگرد مگر اینکه گناه را دگرگون سازد و از بین ببرد»[18]
5- داد و ستد
در روایتی از امام حسین علیه السلام آمده: «دو نفر با هم اختلاف پیدا کردند یکی از آنان به دیگری شتری فروخته بود و با او شرط کرده بود [که در زمان نحر شتر] سر و پوست این حیوان از آن او [فروشنده] باشد. اما زمانی که شتر نحر شد آنها با هم [بر سر پوست شتر و سر آن] اختلاف پیدا کردند. پس جهت حل و فصل خصومت خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام رسیدند؛ [پس از اقامه دعوا نزد حضرت علیه السلام] ایشان حکم کردند که به مقدار سر و پوست شتر، فروشنده با خریدار شریک است.»[19]
6-ازدواج
نقل شده «روزی جمعی از دوستان سیدالشهداء وارد منزل آن حضرت علیه السلام شدند آنان در منزل امام علیه السلام فرشها و پردههای نو مشاهده کردند پس گفتند: در منزل شما چیزهایی میبینیم که در خانه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نبود امام علیه السلام فرمود: ما با زنانی ازدواج کردیم که عادت ما آن است که مهریه زنان را پس از ازدواج به آنها بپردازیم و چون همسران ما امکانات مالی پیدا میکنند برای خود لوازم خانه میخرند اینها به ما تعلق ندارد.»[20]
7- تقبیح گناهان
1/7 مذمت بدی و پوزش از دیگران
در روایتی از امام حسین علیه السلام آمده: «کاری مکن که از آن پوزش بخواهی زیرا مؤمن نه بد میکند و نه عذر میطلبد و منافق هر روز بد میکند و عذر میخواهد.»[21]
2/7سوگند زیاد
از امام حسین علیه السلام روایت شده که فرمود: «از سوگند بسیار بپرهیزید زیرا قسم آدمی از چهار خصلت سرچشمه میگیرد: یا به سبب خواریای است که در خود مییابد و این احساس ذلت او را بر تصدیق مردم [به وسیله قسم] برمیانگیزد و یا از ناتوانی در منطق است که سوگندها را پر کننده خلأها و پیوندساز سخنان بیربط خود میکند و یا به جهت بدبینیای است که از مردم نسبت به خود سراغ دارد و میداند که سخنش را جز با سوگند نمیپذیرند و یا از آنروست که زبان خود را بیاندیشه به کار میگیرد.»[22]
3/7 واقعیّت غیبت
نقل شده «شخصی نزد امام حسین علیه السلام از کسی غیبت کرد؛ امام علیه السلام فرمود: ای فلانی دست از غیبت بردار؛ زیرا غیبت، نان خورش سگهای دوزخ است.»[23]
8- اهتمام به حق الناس
-منع سفر بدهکار با خود
نقل شده که «امام حسین علیه السلام پیش از یکی از سفرهایش به منادی فرمان داد تا ندا دهد: کسی که بدهکاری دارد در این سفر با ما همراه نشود. مردی گفت: زن من تعهّد نموده که بدهیام را بپردازد؛ حضرت علیه السلام فرمود: ضمانت زن که دستش بسته است [کاری از او بر نمیآید] چه ارزشی دارد؟»[24]
9-حدود
امام صادق علیه السلام به واسطه اجداد بزرگوار خود علیه السلام از امام حسین علیه السلامروایت فرمودند که: «همانا رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) با سوگند و یک شاهد عادل قضاوت فرمود و علی علیه السلام (نیز) در عراق بر همین مبنا قضاوت میکرد.»[25]
10-دیگر موارد
1/10 ادب
نقل شده که از «امام حسین علیه السلام پرسیدند: ادب چیست؟ فرمود: «این است که از خانهی خود بیرون آیی و با هیچ کس برخورد نکنی مگر آنکه او را برتر از خود ببینی.»[26]
2/10 آداب خلال و خوردن
امام رضا علیه السلام به واسطه اجداد بزرگوار خود علیه السلام از امام حسین علیه السلام نقل کردهاند که ایشان فرمود: «هرگاه دندانها را خلال میکردیم امیرمؤمنان علیه السلام به ما دستور میداد تا آب نیاشامیم مگر آنکه دهان خود را سه بار شسته باشیم.»[27]
3/ 10 شکر
امام حسین علیه السلام فرمود: «شکرگزاری تو برای نعمت پیشین، نعمت تازه را سبب میشود.»[28]
4/10 سلام
از اباعبدالله الحسین علیه السلام نقل شده که فرمود: «سلام هفتاد حسنه دارد شصت و نه حسنه از آن سلام کننده و یکی از آن جواب دهنده سلام.»[29]
5/10 پوشش
امام حسین علیه السلام فرمود: «کسی که لباس شهرت بپوشد خداوند در روز قیامت از او روی برمیگرداند.»[30]-[31]
[1]-حرانی، حسن بن شعبه؛ تحف العقول، قم، جامعه مدرسین، 1404، ص246.
[2]-زید بن علی؛ مسند زید بن علی، بیروت، دار مکتبة الحیاة، بیتا، ص41 و المتقی الهندی، علاء الدین علی؛ کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح صفوة السقا، بیروت، الرساله، 1989، ج7، ص37.
[3]-تمیمی مغربی، نعمان بن محمد؛ دعائم الاسلام، مصر، دار المعارف، 1385ق، ج1، ص142 و البروجردی؛ جامع احادیث الشیعه، قم، المهر، 1414، ج4، ص623.
[4]-نعمان بن محمد؛ پیشین، ج1، ص175 و محدث نوری؛ مستدرک الوسائل، قم، آل البیت علیه السلام، 1408، ج3، ص213.
[5]-امام رضا علیه السلام؛ صحیفة الرضا علیه السلام، مشهد، کنگره جهانی امام رضا علیه السلام، 1406، ص90 و شیخ صدوق؛ عیون اخبار الرضا علیه السلام، قم، جهان، 1378ش، ج2، ص44.
[6]-ابنشهرآشوب؛ مناقب آلابیطالب، قم، علامه، 1379ق، ج4، ص68.
[7]-طبرسی، حسن بن فضل؛ مکارم الاخلاق، قم، شریف رضی، 1412، ص169؛ محدث نوری؛ پیشین، ج16، ص380 و البروجردی؛ پیشین، ج23، ص373.
[8]-ابنعساکر؛ تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دار الفکر، 1415، ج24، ص434 و المتقی الهندی؛ پیشین، ج5، ص171.
[9]-ابن حزم؛ المحلی، دارالفکر، بیتا، ج7، ص175 و السید المرعشی؛ شرح احقاق الحق، تعلیق: السید شهاب الدین المرعشی النجفی، تصحیح: السید ابراهیم المیانجی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، بیتا، ج33، ص618.
[10]-شیخ صدوق؛ من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، 1413، ج2، ص395؛ عاملی، شیخ حر؛ وسائل الشیعه، قم، آلالبیت علیه السلام، 1409، ج13، ص379 و البروجردی؛ پیشین، ج11، ص324.
[11]-مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الأئمة الاطهار، تهران، اسلامیه، بیتا، ج96، ص54؛ محدث نوری، پیشین، ج10، ص80 و البروجردی؛ پیشین، ج12، ص2.
[12]-کوفی، ابن ابی شیبه؛ المصنّف، تحقیق سعید اللحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1989، ج4، ص341 و الهیثمی؛ مجمع الزوائد، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1988، ج3، ص225.
[13]-حرانی؛ پیشین، ص243.
[14]-حلی، رضی الدین؛ العدد القویه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1408، ص35 و مرعشی نجفی؛ پیشین، ج11، ص595.
[15]-خوارزمی، الموفق بن احمد؛ مقتل الحسین علیه السلام، تحقیق و تعلیق محمد السماوی، قم، مکتبة المفید، بیتا، ج1، ص152؛ القیومی، جواد؛ صحیفة الحسین علیه السلام، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، 1374ش، ص64 و مرعشی نجفی؛ پیشین، ج11، ص424.
[16]-دیلمی، حسن ابن ابیالحسن؛ اعلامالدین، آل البیت علیه السلام، قم، 1408، ص213؛ شیخ طوسی؛ الامالی، قم، دارالثقافه، 1414، ص585؛ ورام بن ابیفراس؛ مجموعه ورام، قم، مکتبة الفقیه، بیتا، ج2، ص74 و بغدادی، خطیب؛ تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1412، ج8، ص62.
[17]-مجلسی؛ پیشین، ج99، صص300-301 و محدث نوری؛ پیشین، ج2، ص373.
[18]-شیخ طوسی؛ پیشین، ص55.
[19]-شیخ صدوق؛ عیون اخبار، پیشین، ج2، ص43 و شیخ حر؛ پیشین، ج18، ص276.
[20]-کلینی؛ الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش، ج6، ص476؛ نعمان بن محمد، پیشین، ج2، ص160 و طبرسی، پیشین، ص131.
[21]-مجلسی؛ پیشین، ج75، ص120 و حرانی، پیشین، ص248.
[22]- ورام بن ابی فراس پیشین، ج2، ص110.
[23]-حرانی؛ پیشین، ص245 و الامین، محسن؛ اعیان الشیعه، تحقیق حسن الامین، بیروت، دار التعارف، بیتا، ج1، ص620.
[24]-الطبرانی؛ المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بیجا، دار احیاء التراث العربی، بیتا، ج3، ص123 و الهیثمی؛ پیشین، ج4، ص130.
[25]-شیخ صدوق؛ الامالی، کتابخانه اسلامیه، 1362ش، ص363.
[26]-فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام، قم، معروف، چاپ اول، 1383، ص824.
[27]-امام رضا علیه السلام، پیشین، ص89؛ طبرسی، پیشین، ص153 و زید بن علی، پیشین، صص482-483.
[28]-الحلوانی؛ نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، قم، مدرسه الامام المهدی(عج)، چاپ اول، 1408، ص80.
[29]- مجلسی، پیشین، ج75، ص120 و حرانی، پیشین، ص248.
[30]-المتقی الهندی؛ پیشین، ج15، ص317.
[31]-برای اطلاع بیشتر از احادیث و روایات امام حسین علیه السلام رجوع شود به کتابهایی چون: فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام، نوشته محمد دشتی، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمومنین علیه السلام و فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام، قم، معروف و ...
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: